موضــوع کتـاب

ایران - تاریخ - سربداران، 736 - 788ق.
داستان‌های فارسی - قرن 14
داستان‌های تاریخی

چکــیده کتـاب

کتاب حاضر، رماني شيرين و دل‌چسب است که از جريان تاريخي سربداران مايه‏ گرفته و با طبع توانا و ذهن سازنده‌ي مؤلف پرورده شده و داستاني پرجاذبه و خواندني فراهم آورده است. در اين کتاب برخلاف آنچه از سربداران به ذهن مي‌آيد، با استناد به مدارک تاريخي، به‌گونه‌اي يک زن را مؤسس اين سلسله‌ي غيور مي‌داند. زني غيرتمند با نام «آزاده» که حاضر بود به دار آويخته شود اما تسليم مغول‌ها نشود. در اين داستان در زماني كه مغول‌ها بر ايران مسلط بودند، سلطان ابوسعيد از اولاد هلاكو در سلطانيه پايتخت خود فرمانروايي مي‌كرد. او مأموران خود را كه «ايلچي» نام داشتند براي مأموريت‌هاي مهم اعزام مي‌كرد. ايلچي‌ها به هر شهر و دياري كه مي‌رسيدند، اهالي محل مجبور بودند پذيرايي‌ شاياني از آن‌ها بكنند و هرچه را خواستند فراهم كنند. يكي از اين ايلچي‌ها به قريه «باشتين» (از دهات سبزوار) كه مردم آن از شيعه متعصب بودند رسيدند و بعد از اين‌که بهترين عمارت را براي اقامت ايلچي انتخاب كردند، براي خوش‌گذراني زناني طلب كردند. «آزاده» دختر زيباروي براي اين امر در نظر گرفته شد؛ اما «آزاده» كه زني غيرتمند بود حاضر بود به دار آويخته شود اما تسليم مغول‌ها نشود.